جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
ماتریس رشد BCG

ماتریس رشد- سهم BCG + مزایا و معایب ماتریس BCG

در دنیای رقابتی کسب‌وکار امروز، شرکت‌ها برای حفظ مزیت رقابتی و سودآوری، نیازمند ابزارهای تحلیلی و برنامه‌ریزی راهبردی هستند. یکی از این ابزارها، ماتریس رشد، سهم بازار بوستون یا همان ماتریس BCG است. این ماتریس چهارخانه‌ای، به شرکت‌ها در تجزیه‌وتحلیل پرتفوی محصولات و خدمات و تخصیص بهینه منابع کمک می‌کند. ماتریس رشد BCG، محصولات را بر اساس دو معیار اصلی نرخ رشد بازار و سهم بازار نسبی در چهار دسته قرار می‌دهد.

نحوه استفاده از ماتریس بوستون در کسب و کارها این است که مدیران با شناسایی و تغییر موقعیت در ماتریس BCG، می‌توانند استراتژی‌های مناسب را برای هر یک از آن‌ها در نظر بگیرند. مزیت اصلی نحوه استفاده از ماتریس بوستون در کسب و کارها، ارائه یک چارچوب ساده و قابل‌فهم برای درک وضعیت محصولات و تغییر موقعیت آن‌ها در ماتریس رشد بر اساس شرایط بازار است.

ماتریس BCG و توجه به تغییر موقعیت در ماتریس BCG همچنان یکی از ابزارهای پرکاربرد در برنامه‌ریزی راهبردی محسوب می‌شود و می‌تواند به‌عنوان نقطه شروع خوبی برای تجزیه‌وتحلیل پرتفوی محصولات و تدوین استراتژی‌های مناسب برای هر یک از آن‌ها مورداستفاده قرار گیرد. در ادامه این مقاله از وب‌سایت ناصر حجتی شما را با ماتریس رشد و تغییر موقعیت در ماتریس BCG بیشتر آشنا می‌کنیم.

ماتریس رشد BCG چیست؟

ماتریس رشد BCG چیست؟

ماتریس رشد یا سهم بازار بوستون (BCG) ابزاری است که برای تجزیه‌وتحلیل محصولات یک کسب‌وکار و کمک به برنامه‌ریزی استراتژیک بلندمدت آن مورداستفاده قرار می‌گیرد. این ماتریس به شرکت‌ها در شناسایی فرصت‌های رشد جدید و تصمیم‌گیری در مورد نحوه سرمایه‌گذاری برای آینده کمک می‌کند.

اغلب شرکت‌ها محصولات متنوعی را ارائه می‌کنند؛ اما برخی از این محصولات بازدهی بیشتری نسبت به دیگران دارند. ماتریس رشد BCG چارچوبی را برای ارزیابی موفقیت هر محصول در اختیار کسب‌وکار قرار می‌دهد تا تغییر موقعیت در ماتریس BCG به شرکت کمک کند که کدام محصول باید سرمایه‌گذاری بیشتری روی آن صورت گیرد و کدام یک باید به‌طورکلی حذف شود. همچنین این ماتریس رشد می‌تواند به شرکت‌ها در شناسایی یک محصول جدید برای معرفی به بازار کمک کند.

ماتریس بوستون بر اساس دو معیار نرخ رشد بازار و سهم نسبی بازار به چهار ربع تقسیم می‌شود. ماتریس رشد BCG محصولات را در دو بعد ارزیابی می‌کند. بعد اول به رشد کلی محصولات در بازار مربوطه می‌پردازد و بعد دوم سهم بازار محصول را نسبت به بزرگ‌ترین رقیب در صنعت اندازه‌گیری می‌کند. تجزیه‌وتحلیل محصولات به استفاده از این روش و تغییر موقعیت در ماتریس BCG، بینش مفیدی را در مورد فرصت‌ها و چالش‌های احتمالی یک محصول خاص ارائه می‌دهد. هدف کلی این تجزیه‌وتحلیل این است که شرکت دریابد باید روی چه محصولات و برندهایی سرمایه‌گذاری کند و از کدام یک باید دست بکشد. از ماتریس BCG می‌توان برای بررسی یک محصول خاص، یک بخش از کسب‌وکار یا کل شرکت بهره برد.

بخش‌های مختلف ماتریس رشد BCG

بخش‌های مختلف ماتریس رشد BCG

ماتریس رشد – سهم بازار بوستون (BCG) یک نمودار ساده است که محصولات یک شرکت را بر اساس دو معیار اصلی سهم بازار نسبی و نرخ رشد بازار در چهار ربع مختلف قرار می‌دهد. سهم بازار نسبی یک شاخص مهم در این ماتریس است که از تقسیم سهم بازار یک محصول بر سهم بازار بزرگ‌ترین رقیب آن در صنعت مربوطه به دست می‌آید. به‌عبارت‌دیگر، سهم بازار نسبی، موقعیت یک محصول را نسبت به رقیب اصلی آن در بازار نشان می‌دهد.

معیار دیگر در این ماتریس، نرخ رشد بازار است که میزان رشد یا کاهش تقاضا برای یک محصول در بازار هدف را منعکس می‌کند. بر اساس ترکیب این دو معیار، هر محصول در یکی از چهار ربع ماتریس رشد BCG جای می‌گیرد. هر یک از این چهار ربع، موقعیت متفاوتی را برای محصول نشان می‌دهد و استراتژی‌های متناسب با آن موقعیت را پیشنهاد می‌کند تا بتوان از طریق تغییر موقعیت در ماتریس BCG به نتایج بهتری رسید. این چهار ربع عبارت‌اند از: ستاره‌ها، گاوهای شیرده، علامت سؤال‌ها و سگ‌ها. بررسی دقیق موقعیت هر محصول در این ماتریس رشد، به شرکت‌ها کمک می‌کند تا تصمیمات مناسب را در خصوص میزان سرمایه‌گذاری، حفظ یا حذف آن محصول در نظر بگیرند.

1. ستاره‌ ها

ستاره‌ها، محصولاتی هستند که از بالاترین سهم بازار نسبی در صنعت خود برخوردارند و در بازارهایی با نرخ رشد بالا فعالیت می‌کنند. این محصولات معمولاً نوآورانه و انحصاری هستند و نقدینگی زیادی را برای شرکت تولید می‌کنند. بااین‌حال، به دلیل نرخ رشد بالای بازار، ستاره‌ها نیازمند سرمایه‌گذاری سنگین برای حفظ و افزایش سهم بازار خود هستند. به‌این‌ترتیب، میزان نقدینگی ورودی و خروجی آن‌ها تقریباً متعادل است. اگر ستاره‌ها بتوانند موقعیت رهبری خود را در بازار حفظ کنند و نرخ رشد بازار کاهش یابد، می‌توانند به گاوهای شیرده تبدیل شوند. استراتژی کلیدی در ماتریس رشد BCG، سرمایه‌گذاری شرکت‌ها روی ستاره‌ها است تا آن‌ها بتوانند موقعیت برتر خود را حفظ و تقویت کنند.

2. گاوهای شیرده

گاوهای شیرده، محصولاتی هستند که سهم بازار بالایی دارند؛ اما در بازارهایی با نرخ رشد پایین فعالیت می‌کنند. این محصولات رهبر بازار هستند و نقدینگی تولیدی آن‌ها از نقدینگی مصرفی بیشتر است. گاوهای شیرده معمولاً از محصولات ستاره‌ای قبلی به وجود می‌آیند که در دوران رشد سریع خود، موفق به حفظ موقعیت برتر شده‌اند. گاوهای شیرده، نقدینگی لازم برای سرمایه‌گذاری در محصولات جدید (سؤال‌ها)، پرداخت هزینه‌های عملیاتی شرکت، بودجه تحقیق و توسعه، بازپرداخت بدهی‌ها و پرداخت سود سهام را تأمین می‌کنند. استراتژی توصیه شده برای گاوهای شیرده، سرمایه‌گذاری محدود برای حفظ سطح فعلی بهره‌وری و سودآوری است.

3. سگ ‌ها در ماتریس رشد

سگ‌ها، محصولاتی هستند که هم سهم بازار پایینی دارند و هم در بازارهایی با نرخ رشد کم فعالیت می‌کنند. این محصولات معمولاً در نقطه سربه‌سر قرار دارند و نقدینگی چندانی را برای شرکت تولید یا مصرف نمی‌کنند. سگ‌ها اغلب به‌عنوان تله‌های نقدینگی شناخته می‌شوند؛ زیرا شرکت‌ها سرمایه‌گذاری روی آن‌ها را ادامه می‌دهند، درحالی‌که بازگشت سرمایه چندانی وجود ندارد. استراتژی توصیه شده برای سگ‌ها در تغییر موقعیت در ماتریس BCG، فروش یا واگذاری آن‌ها است، مگر اینکه دلایل استراتژیک قوی برای نگهداری آن‌ها وجود داشته باشد. سگ‌ها معمولاً اولین گزینه برای حذف از پرتفوی محصولات یک شرکت هستند.

4. علامت سؤال‌ها

علامت سؤال‌ها، محصولاتی هستند که در بازارهایی با نرخ رشد بالا فعالیت می‌کنند؛ اما سهم بازار آن‌ها پایین است. این محصولات نقدینگی زیادی را مصرف می‌کنند؛ اما بازگشت سرمایه پایینی دارند و معمولاً زیان‌ده هستند. بااین‌حال، به دلیل نرخ رشد بالای بازار، پتانسیل تبدیل‌شدن به ستاره را دارند. استراتژی توصیه شده برای سؤال‌ها، سرمایه‌گذاری روی آن‌ها است، اگر پتانسیل رشد و تبدیل‌شدن به ستاره در آن‌ها مشهود باشد. در غیر این صورت، بهتر است آن‌ها را فروخته یا واگذار کرد. تصمیم‌گیری در مورد سؤال‌ها یکی از چالش‌برانگیزترین موارد در ماتریس رشد BCG است؛ زیرا نیازمند پیش‌بینی دقیق آینده بازار است.

تغییر موقعیت در ماتریس BCG

تغییر موقعیت در ماتریس BCG

هر سازمان باگذشت زمان و تغییر موقعیت محصولاتش در چرخه عمر، ناگزیر از تغییر جایگاه آن محصولات در ماتریس BCG خواهد بود. این فرایند تغییر موقعیت در ماتریس BCG، شامل گام‌های زیر است:

  1. ایجاد درک درستی از هدف و وضعیت کسب و کار

رهبران موفق، به‌جای انفعال و انتظار برای تغییر شرایط توسط عوامل خارجی، مشکلات را با یک برنامه بلندمدت حل می‌کنند. در این راستا برای تغییر موقعیت در ماتریس BCG، وضعیت فعلی سازمان به‌صورت شفاف تعیین می‌شود و اهداف آینده نیز مشخص می‌گردند.

  1. بازنگری استراتژی شرکت

مدیران باید بدانند که در چه حوزه‌ای فعالیت می‌کنند و از نظر بخش‌بندی مشتریان و بازار، در کدام بخش‌ها باید محصولات و خدمات ارائه کنند یا از ارائه آن‌ها خودداری کنند.

  1. بازنگری برنامه‌ها برای کاهش هزینه‌ها و پیچیدگی

برنامه‌های جاری سازمان باید به‌منظور تسریع در عملیات تغییر موقعیت در ماتریس BCG و کاهش هزینه‌ها مورد بازبینی قرار گیرند. این برنامه‌ها می‌تواند به ساختار سازمانی یا فرایندهای اجرایی مربوط شوند.

  1. خلق فرهنگ سازمانی مناسب

در یک دوره به‌صورت مداوم تغییر موقعیت در ماتریس BCG رخ می‌دهد، افزایش سرعت در نوآوری ضروری است و فرهنگ‌سازمانی نیز باید منعطف و سازگار با این تغییرات باشد.

  1. سرمایه‌گذاری در عرصه تکنولوژی‌های دیجیتال

در نهایت، اگر یک شرکت تفکر دیجیتال نداشته باشد، برای داشتن یک چرخش استراتژیک در کسب‌وکار خود، باید این تفکر را در سازمان به‌خوبی نهادینه کند.

این گام‌ها برای تغییر موقعیت در ماتریس BCG، چارچوبی را برای سازمان‌ها فراهم می‌کند تا بتوانند به‌موقع و با آمادگی کامل، موقعیت محصولات خود را در ماتریس رشد BCG تغییر دهند. این امر به آن‌ها کمک می‌کند تا همگام با تحولات بازار، استراتژی‌های مناسب را برای هر محصول در نظر بگیرند و از این طریق، موفقیت و سودآوری خود را در بلندمدت تضمین کنند.

مزایای ماتریس رشد BCG

مزایای ماتریس رشد BCG

ماتریس رشد – سهم بازار بوستون (BCG) یک چارچوب ساده اما قدرتمند برای ارزیابی و مدیریت پرتفوی محصولات یک شرکت است. مزیت اصلی این ماتریس رشد، سادگی و قابل‌درک بودن آن برای تمامی سطوح سازمانی است. هر فردی در سازمان می‌تواند با نگاهی به ماتریس BCG، موقعیت هر یک از محصولات را از نظر سهم بازار نسبی و نرخ رشد بازار درک کند و عملکرد آن‌ها را برای تغییر موقعیت در ماتریس BCG ارزیابی کند.

علاوه بر ارائه یک نمای کلی از پرتفوی محصولات، ماتریس رشد BCG به شناسایی عوامل موفقیت یا شکست هر محصول نیز کمک می‌کند. این ماتریس امکان مقایسه مستقیم محصولات مختلف را در یک نگاه فراهم می‌کند که به تصمیم‌گیری‌های استراتژیک در خصوص آینده هر محصول کمک می‌کند. یکی دیگر از مزایای ماتریس رشد بوستون، کمک به شناسایی فرصت‌های جدید در بازار و همچنین شناسایی محصولات با عملکرد ضعیف برای حذف از پرتفوی است. این امر می‌تواند در بلندمدت صرفه‌جویی قابل‌توجهی در هزینه‌ها و منابع شرکت ایجاد کند.

علاوه بر این، ماتریس رشد BCG ابزار مناسبی برای برنامه‌ریزی و تخصیص منابع به محصولات مختلف است. شرکت‌ها می‌توانند با استفاده از این ماتریس، تصمیم بگیرند که روی کدام محصولات باید سرمایه‌گذاری بیشتری انجام دهند، کدام محصولات را باید حفظ کنند و از کدام یک باید دست بکشند. به‌طورکلی ماتریس رشد – سهم بازار بوستون با ارائه یک چارچوب ساده، قابل‌درک و کاربردی، به شرکت‌ها در مدیریت بهینه پرتفوی محصولات، شناسایی فرصت‌ها و چالش‌ها و تخصیص مناسب منابع کمک بسیاری می‌کند.

نحوه استفاده از ماتریس بوستون در کسب و کارها

ماتریس رشد – سهم بازار بوستون (BCG) یکی از ابزارهای کاربردی و قدرتمند در تجزیه‌وتحلیل پرتفوی محصولات و برنامه‌ریزی استراتژیک شرکت‌ها محسوب می‌شود. بااین‌حال، برای بهره‌گیری مناسب از این ابزار، باید به نحو صحیح از آن استفاده کرد. فرایند و نحوه استفاده از ماتریس بوستون در کسب و کارها شامل گام‌های زیر است که در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم. با انجام این گام‌ها، شرکت‌ها می‌توانند از ماتریس رشد BCG برای درک بهتر وضعیت محصولات خود، شناسایی فرصت‌ها و چالش‌ها و گرفتن استراتژی‌های مناسب برای هر محصول استفاده کنند. البته باید توجه داشت که ماتریس رشد BCG تنها یک ابزار تحلیلی است و نباید به طور انحصاری برای تصمیم‌گیری‌های استراتژیک مورداستفاده قرار گیرد، بلکه باید در کنار سایر ابزارها و عوامل تأثیرگذار، موردتوجه قرار بگیرد.

گام اول انتخاب واحد تحلیل

1. گام اول انتخاب واحد تحلیل

این ماتریس رشد ابزاری انعطاف‌پذیر است که می‌تواند برای تجزیه‌وتحلیل واحدهای مختلف یک کسب‌وکار به کار گرفته شود. می‌توانید آن را برای ارزیابی یک محصول منفرد، یک برند، یک واحد تجاری استراتژیک یا حتی کل شرکت به‌عنوان یک واحد یکپارچه مورداستفاده قرار دهید. انتخاب واحد تحلیل، تأثیر قابل‌توجهی بر نتایج و دستاوردهای حاصل از ماتریس رشد BCG خواهد داشت. به‌عنوان‌مثال، اگر شما یک شرکت با محصولات متنوع در صنایع مختلف باشید، ممکن است بخواهید ماتریس BCG را برای هر یک از واحدهای تجاری استراتژیک خود به طور جداگانه اجرا کنید تا بینش دقیق‌تری از وضعیت هر واحد به دست آورید.

از طرف دیگر، اگر شما یک شرکت با محصولات محدود باشید، ممکن است ترجیح دهید ماتریس BCG را برای کل شرکت به‌عنوان یک واحد یکپارچه اجرا کنید. انتخاب واحد تحلیل باید بادقت انجام شود؛ زیرا این انتخاب بر تعریف بازار، محاسبه سهم بازار نسبی و در نهایت، قرارگیری محصولات در ربع‌های مختلف ماتریس تأثیر می‌گذارد. به‌این‌ترتیب، قبل از شروع تجزیه‌وتحلیل با ماتریس رشد BCG، باید واحد موردنظر را به‌وضوح مشخص کنید تا نتایج حاصل معتبر و قابل‌اتکا باشند.

2. گام دوم تعریف صحیح و دقیق بازار هدف

از مهم‌ترین و درعین‌حال چالش‌برانگیزترین گام‌ها در استفاده از ماتریس رشد – سهم بازار بوستون (BCG) تعریف صحیح و دقیق بازار هدف است. تعریف نادرست یا محدود بازار می‌تواند باعث طبقه‌بندی نامناسب محصولات و در نتیجه، نتایج و استراتژی‌های اشتباه شود. مثال در مورد برند مرسدس‌بنز، نشان‌دهنده اهمیت تعریف درست بازار است. اگر این برند را در بازار خودروهای سواری تحلیل کنیم، ممکن است به‌عنوان یک سگ طبقه‌بندی شود؛ درحالی‌که اگر آن را در بازار خودروهای لوکس مورد بررسی قرار دهیم، احتمالاً به‌عنوان یک گاو شیرده شناخته خواهد شد. این تفاوت در طبقه‌بندی، ناشی از تعریف متفاوت بازار هدف است.

به‌این‌ترتیب برای درک واقعی وضعیت پرتفوی محصولات یک شرکت و گرفتن استراتژی‌های مناسب، لازم است که بازار هدف را به طور کامل و دقیق تعریف کنیم. این کار باید با درنظرگرفتن عوامل مختلفی مانند ویژگی‌های محصول، گروه مشتری هدف، رقبا، جغرافیا و… انجام شود. تعریف بازار باید به‌اندازه کافی گسترده باشد تا فرصت‌های رشد را در بر بگیرد؛ اما درعین‌حال نباید آن‌قدر وسیع باشد که محدوده عملیاتی شرکت را فراتر از توانایی‌های آن قرار دهد. یک تعریف دقیق و متعادل از بازار هدف، پیش‌نیاز اصلی برای تجزیه‌وتحلیل صحیح با استفاده از ماتریس BCG است.

گام سوم محاسبه سهم بازار نسبی

3. گام سوم محاسبه سهم بازار نسبی

پس از تعیین واحد تحلیل و تعریف دقیق بازار هدف، گام بعدی در استفاده از ماتریس رشد BCG، محاسبه سهم بازار نسبی است. این شاخص، موقعیت شرکت یا محصول را نسبت به بزرگ‌ترین رقیب در آن بازار خاص نشان می‌دهد. سهم بازار نسبی را می‌توان بر اساس درآمد یا سهم بازار واقعی محاسبه کرد. برای این کار، کافی است سهم بازار (درآمد) خود را بر سهم بازار (درآمد) بزرگ‌ترین رقیب در آن صنعت تقسیم کنید.

به‌عنوان‌مثال، فرض کنید شما در صنعت یخچال‌سازی فعالیت می‌کنید. اگر سهم بازار بزرگ‌ترین رقیب شما در آن سال 25 درصد باشد و سهم بازار شرکت شما 10 درصد، سهم بازار نسبی شما برابر با 0.4 (یا 40 درصد) خواهد بود. این عدد به دست می‌آید از تقسیم 10 درصد (سهم بازار شما) بر 25 درصد (سهم بازار رقیب اصلی). سهم بازار نسبی بالاتر از 1 نشان می‌دهد که شرکت رهبر بازار است، در حالی که سهم بازار نسبی کمتر از 1 به معنای آن است که شرکت در مقایسه با رقیب اصلی، سهم بازار کمتری دارد.

محاسبه دقیق سهم بازار نسبی بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا این شاخص، یکی از دو معیار اصلی برای قرارگیری محصول در ربع‌های مختلف ماتریس BCG است. یک محاسبه نادرست می‌تواند منجر به طبقه‌بندی اشتباه شود و در نتیجه، استراتژی‌های نامناسب برای تغییر موقعیت در ماتریس BCG آن محصول در نظر گرفته شود. به‌این‌ترتیب در این گام باید بادقت تمام، سهم بازار نسبی را بر اساس داده‌های صحیح و روش محاسبه درست به دست آورید تا نتایج حاصل از ماتریس BCG معتبر و قابل‌اتکا باشد.

4. گام چهارم تعیین نرخ رشد بازاربر اساس ماتریس رشد

یکی از مهم‌ترین عوامل برای ارزیابی پتانسیل یک صنعت یا بازار، نرخ رشد آن است. نرخ رشد نشان می‌دهد که تقاضا برای محصولات یا خدمات آن صنعت چقدر در حال افزایش است. برای پیداکردن نرخ رشد یک صنعت، می‌توانید از چند منبع استفاده کنید. نرخ رشد معمولاً به‌صورت درصد بیان می‌شود و نشان می‌دهد که فروش یا تقاضا در یک صنعت، چقدر در مقایسه با سال قبل رشد کرده است. یک نرخ رشد متوسط حدود 10 درصد است؛ اما این عدد می‌تواند بسته به صنعت و شرایط بازار، متفاوت باشد.

برخی صنایع ممکن است برای سال‌های طولانی با نرخ رشد پایین‌تری مانند 1 یا 2 درصد رشد کنند، در حالی که صنایع نوظهور یا در حال انقلاب ممکن است نرخ رشد بسیار بالاتری داشته باشند. تعیین نرخ رشد بازار به شما کمک می‌کند تا بفهمید آیا یک صنعت در حال رشد سریع است (گاو شیرده)، یک فرصت جدید و امیدوارکننده است (ستاره)، یا یک صنعت با رشد کند یا منفی است (سگ). این اطلاعات برای تصمیم‌گیری در مورد ورود به یک بازار یا سرمایه‌گذاری در آن بسیار مهم است.

گام پنجم نمایش جایگاه برند یا محصول بر روی ماتریس رشد

5. گام پنجم نمایش جایگاه برند یا محصول بر روی ماتریس رشد

پس از محاسبه نرخ رشد بازار و سهم بازار برای برند یا محصول خود در گام‌های قبلی، اکنون می‌توانید موقعیت آن را بر روی ماتریس رشد – سهم بازار مشخص کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا بینش بهتری از وضعیت رقابتی و پتانسیل رشد برند یا محصولتان داشته باشید. برای این کار، می‌توانید از یک دایره استفاده کنید. موقعیت دایره بر روی ماتریس باید بر اساس نرخ رشد بازار (محور افقی) و سهم بازار (محور عمودی) که قبلاً محاسبه کرده‌اید، تعیین شود. این نقطه نشان‌دهنده جایگاه برند یا محصول شما در مقایسه با رقبا و کل صنعت است.

اندازه دایره باید متناسب با میزان درآمد یا فروش برند یا محصول باشد. هرچه درآمد بیشتر باشد، دایره بزرگ‌تر خواهد بود. این امر به شما کمک می‌کند تا اهمیت نسبی هر برند یا محصول را در کسب‌وکار خود ببینید. اگر شما چند برند یا محصول مختلف دارید، می‌توانید برای هر کدام یک دایره جداگانه بر روی ماتریس رسم کنید. این کار به شما این امکان را می‌دهد تا وضعیت هر یک را به طور جداگانه ارزیابی کنید و آن‌ها را با یکدیگر مقایسه کنید.

با استفاده از این روش نمایش، می‌توانید به‌راحتی ببینید که کدام برند یا محصول شما در کدام ناحیه از ماتریس (گاو شیرده، ستاره، علامت سؤال یا سگ) قرار دارد. این اطلاعات به شما کمک می‌کند تا تصمیمات استراتژیک بهتری در مورد سرمایه‌گذاری، توسعه، یا حتی خروج از یک بازار خاص بگیرید.

جمع‌بندی

ماتریس رشد – سهم BCG (Boston Consulting Group) یک ابزار استراتژیک مهم برای شرکت‌ها و کسب و کارها است تا به آن‌ها در مدیریت پورتفولیو محصولات و برندهایشان کمک کند. این ماتریس، هر محصول یا برند را بر اساس نرخ رشد بازار و سهم بازار آن در یکی از چهار ناحیه گاو شیرده، ستاره، علامت سؤال یا سگ قرار می‌دهد. با استفاده از این تحلیل، شرکت‌ها می‌توانند تصمیمات مهمی در مورد سرمایه‌گذاری، توسعه یا حذف محصولات و برندها بگیرند.

شرکت‌ها می‌توانند از ماتریس رشد – سهم BCG برای تحلیل پورتفولیو محصولات و برندهای خود و تغییر موقعیت در ماتریس BCG استفاده کنند. با قراردادن هر محصول یا برند در یکی از ناحیه‌های ماتریس، آن‌ها می‌توانند تغییر موقعیت آن را در طول زمان پیگیری کنند. این امر در نحوه استفاده از ماتریس بوستون در کسب و کارها، به آن‌ها کمک می‌کند تا استراتژی‌های مناسب برای حفظ، توسعه یا حذف محصولات و برندها را در نظر بگیرند. علاوه بر این، ماتریس BCG می‌تواند به‌عنوان یک ابزار ارتباطی مؤثر در سراسر سازمان مورداستفاده قرار گیرد تا همه افراد درگیر در فرایند تصمیم‌گیری، از استراتژی‌های پورتفولیو آگاه شوند.

ناصر حجتی، باتکیه‌بر تجربه و دانش گسترده خود در حوزه‌های مختلف بازاریابی و فروش، آماده است تا شما را در مسیر رشد و شکوفایی کسب‌وکارتان همراهی کند. شما می‌توانید از طریق تماس با ما از مشاوره رایگان و خدمات ارزشمندی بهره‌مند شوید تا کسب‌وکار خود را به سطح جدیدی از موفقیت برسانید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا