چگونه بدون ایجاد مزاحمت پیامهای خود را به دست مشتری برسانیم؟

آیا مخاطبانتان از پیامهای تبلیغاتی وقت و بیوقت شما به ستوه آمدهاند؟ احتمالا بله! بسیاری از کسبوکارها به دلیل ناآشنا بودن به شرایط و قواعد ارسال پیامهای ترویجی، اغلب باعث ریزش مخاطبان خود میشوند؛ بنابراین لازم است که بدانید چگونه و در چه زمانی باید با مخاطبان وارد تعامل شوید.
در این مطلب میخواهیم در مورد 5 روش اثرگذار برای رساندن پیام به مخاطبین صحبت کنیم؛ اما تفاوت این مطلب با سایر مطالب مشابه این است که 5 روش آورده شده در این مطلب، هیچ مزاحمتی را برای مخاطبان ایجاد نمیکنند.
نیازهای مشتریان را اولویتبندی کنید.
مشتریان دارایی اصلی هر شرکتی هستند و اگر نتوانید نیازهای آنان را اولویتبندی کنید، قطعا همه ارتباطات ازهمگسیخته خواهد شد. نقش این قاعده، در موقع تعامل با مشتریان بیشازپیش پررنگ میشود. اگر نیت و قصد شما برای ارتباط جدی نباشد، مشتریان بلافاصله متوجه آن خواهند شد.
اگر روی مواردی که برای مشتریان مهم هستند تمرکز نکنید، برند شما حالتی تحمیل گونه بر خود گرفته و بهنوعی مشتریان را به انتخابهای ناخواسته وادار میکند. سپس، مشتریان کمکم نادیده گرفتن پیامهای شما را آغاز خواهند کرد و بهاحتمالزیاد، به سمت رقبای شما جذب خواهند شد.
رابطه با مشتریان را بر مبنای احترام قرار دهید. تجربه چندین و چندساله به ما میگوید که باید اطلاعات مرتبط را با مشتریان به اشتراک بگذارید.
برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت برای مشتریان، ابتدا اطلاعات رفتاری خود شامل فعالیتهای وبسایت و ایمیل را آنالیز کنید تا با مواردی مانند عادتهای مشتری، اولویتهای او و خواستههایش آشنایی پیدا کنید. اقدامات آنها در پیدا کردن روشی برای آغاز کردن گفتگو موثر است.
اگر دادههای شما نشان میدهند که مشتریانتان عاشق ست کردن تیشرتهای آبی با کفشهای سبز هستند، بعد از خرید یک تیشرت آبی، ایمیلی حاوی کد تخفیف برای کفشهای سبز را برای او بفرستید. در این صورت نهتنها باعث آزار مشتریتان نمیشوید، بلکه محتوا و پیشنهاد ارزشمندی را نیز به او ارائه میدهید.
هیچ دلیلی برای اذیت کردن مشتری وجود ندارد. با نیازهای آنها آشنا شوید تا شما را بهعنوان یک منبع معتبر بشناسند و نه یک سربار.
از اطلاعات اضافی دوریکنید.
آموزش دادن به مشتری مهم است؛ اما توجه داشته باشید که لازم نیست حجمی عظیم از اطلاعات اضافی را پیش روی او بگذارید. وقتی افراد متنی طولانی را میبینند، سوالات زیادی در ذهن آنها نقش میبندد: خواندن این متن چقدر زمان میبرد؟ آیا خواندن این متن ارزشش دارد؟ این سوالات موانع اصلی بر سر راه شرکتهای تولیدکننده محتوا هستند.
برای پاسخ به سوال اول (خواندن این متن چقدر زمان میبرد) باید زمان مشتری را نیز مدنظر داشته باشید. احتمالا کارهای زیادی او را احاطه کردهاند و در چنین شرایطی از شما میخواهد که سریع به سر اصل مطلب بروید.
برای مثال، وقتی مشتری به وبسایت میآید، باید سریعا دریابد که محصولات شما چه مزیتی برای او دارند. برای این منظور، باید سایت خود را عاری از هرگونه صفحه پاپ آپ، تبلیغات آزاردهنده و سایدبارهای زیاد طراحی کنید.
اما پاسخ به سوال دوم (آیا خواندن این متن ارزشش دارد) بهآسانی سوال اول نیست. هر محتوا اگر میخواهد با توجه به زمان مشتری ارزشش را نشان دهد، باید نوعی ارزش لحظهای را به او ارائه دهد. محتوا باید سریعا ارزشهای خود را برجسته کرده و یا به یک راهحل خاص اشاره کند.
بیایید فرض کنیم شما در حال نوشتن یک مطالعه موردی (case study) در مورد این موضوع هستید که فلان مشتری چگونه توانسته است با محصول شما به موفقیت برسد. در این مورد، صحبت کردن در مورد خروجی کار کافی نخواهد بود. ارزش مطالعات موردی در تاکید روی مشکل، فرآیند و نتیجه خلاصه میشود.
افزایش تعامل مشتریان وقتی رخ میدهد که دست از اطلاعات اضافی بردارید و محتواهای شما ساده، سریعالانتقال و حامل یک راهحل مشخص باشند.
برای هر پیام لحنی جداگانه داشته باشید.
آیا تابهحال در مورد «قانون هفت» چیزی شنیدهاید؟ بر اساس این قانون، هر مشتری قبل از انجام هر عملی، باید حداقل 7 بار پیام شما را مشاهده کند. هرچند که این قانون جامعیت ندارد، اما بر مبنای آن میتوان دریافت که چه مدت باید با مشتریان وارد تعامل شد.
اما سمت ترسناک این قانون، نحوه اجرای آن توسط شرکتهای مختلف است. برای برخی کمپانیها، این قانون در ارسال چندینباره یک ایمیل به مشتری خلاصه میشود. این ارسال تا زمانی ادامه مییابد که مشتری روی لینک قرارگرفته در پیام کلیک کند. برای برخی دیگر نیز قانون هفت بهصورت کپی و پیست کردن کلمات در قالب پستهای وبلاگی خلاصه شده است.
تکرار چندینباره یک پیام قطعا نمیتواند موثر بیفتد و پیام شما را به یک نویز آزاردهنده برای مشتری تبدیل میکند. برای جلوگیری از تبدیل پیامها به نویزهای آزاردهنده، باید محتواهای خود را بهگونهای بچینید که فرضیه فروش و خرید را در ذهن مشتری تداعی نکند. سوزانا تارانت، یک بازاریاب دیجیتال در این زمینه میگوید:
بجای سعی در جوش دادن هرچه سریعتر معامله، باید محتواهایی را خلق کنید که به اطلاعاتی برای مخاطبان آمیخته باشد. یک استراتژی بازاریابی محتوایی مفید میتواند مباحثه را تغییر دهد و جهت آن را به سمت مشتری، و نه فروش، بچرخاند.
برای مثال، اگر در حال برنامهریزی برای یک کمپین ایمیلی 5 روزه هستید، ایمیلهای خود را اینگونه تقسیم کنید:
- ایمیل اول: صحبت در مورد مشکل در ایمیل
- ایمیل دوم: برجسته کردن یک مطالعه موردی در ایمیل
- ایمیل سوم: در مورد پیامدهای منفی عدم اقدام در ایمیل صحبت کنید.
- ایمیل چهارم: راهحل محصول خود را در ایمیل ارائه دهید.
توجه داشته باشید که در هر پیام لازم نیست در مورد محصول خود صحبت کنید. محتواهای خود را حول نیازهای مشتری و چرخه فروش قالببندی کنید.
از سورپرایزهای ناخوشایند اجتناب کنید.
اغلب بازاریابان هنوز با چگونگی شگفتزده کردن مشتری آشنا نیستند و معمولا عادت دارند تا لحظه آخر، تمام حقیقت و مزیتها را به مشتری نمیگویند. اما این روش و متد، برای ارتباط بین برند و مشتری مناسب نیست. پنهانکاری در مورد افزایش قیمت یا کارتهای اعتباری میتواند باعث ایجاد مانع در رابطه دوطرفه کسبوکار و مشتری شود.
اما نوع دیگری از سورپرایزها نیز وجود دارند که برای مشتریان ناخوشایند هستند و ازجمله آنها میتوان به صفحات 404، سرعت کم پاسخدهی به مشتری و خطاهای پردازش پرداخت اشاره کرد. هرچند که این موارد برای برخی تیمها ممکن است جزئی به نظر برسند، اما اینها دلایل خوبی برای مشتری هستند تا ارتباط خود با کسبوکار شما را قطع کند. شگفتیهای ناخواسته نباید خللی در تجربه مشتری ایجاد کند.
زمانهای مناسب برای ارتباط را شناسایی کنید.
زمان برقراری ارتباط با مشتری بهاندازه چگونگی ایجاد ارتباط مهم است. یک پیام درست درزمانی نادرست میتواند باعث قطع ارتباط مشتری با شما شود. اصولا محتواها به دو نوع همیشهسبز و فصلی تقسیم میشوند. محتواهای همیشهسبز محتواهایی هستند که همیشه مرتبط باقی میمانند؛ اما محتویات فصلی محتواهاییاند که محدود هستند و در نقطهای به پایان میرسند.
بسیاری از کسبوکارها به ترکیب کردن محتواهای همیشهسبز و فصلّی روی آوردهاند. هرچند که اینیک استراتژی نسبتا خوب است، اما نمیتواند چندان هم به نتیجهای مطلوب منتج شود. بهتر آن است که محتواهایی را در نظر بگیرید که در زمان و بر اساس نیازهای روز مشتری نوشتهشدهاند. یک محتواهای همیشهسبز اگر نتواند راهحلی برای مشکل مشتری ارائه دهد قطعا نمیتواند بهموقع باشد. محتواهای فصلی نیز همینگونه هستند.
برای ارسال بهموقع محتواها، باید رفتارهای مشتریانتان را بشناسید. شما باید از مواردی که توسط مشتریان دانلود میشود، تعداد دفعات بازدید از صفحات خاص و تاریخ خرید از شرکت آگاه باشید.
استفاده از کمپینهای بازاریابی ایمیلی یکی از بهترین روشها برای ارسال محتواهای بهموقع به کاربران است. با استفاده از این اتوماسیون، کاربران میتوانند بر مبنای رفتارها و تمایلات خود، محتواها را دریافت کنند. بهعنوانمثال، اگر یک مشتری در یک بازه 60 روز اقدام به خرید نمیکند، میتوانید ایمیلی را برای جلبتوجه برای او بفرستید.
رفرنس:آژانس دارت
برای به اشتراک گذاشتن این مطب در شبکه های اجتماعی از لینک های زیر استفاده کنید:
کسب اطلاعات بیشتر