6 دلیل عمده شکست بازاریابی محتوایی

نتایج عالی در بازاریابی محتوایی قطعا می‌تواند رخ بدهد و ما بارها و بارها دیده‌ایم که شرکت‌ها و برندهای مختلفی توانسته‌اند در این زمینه موفقیت‌های چشمگیری را به دست آورند. اما بازاریابی محتوایی آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید آسان نیست. این فرآیند به آموزش فراوان، هنر متقاعد کردن و شکستن بسیاری از عادات قدیمی بازاریابی نیاز دارد.

اگر شما انرژی و سرمایه زیادی را روی بازاریابی صرف کرده‌اید و باوجود تمام این هزینه‌ها، نتایج دلخواهتان را به دست نیاورده‌اید. قطعا دلایلی پشت پرده این شکست وجود دارد. در ادامه شش دلیل عمده شکست بازاریابی محتوایی ذکر شده است. بنابراین اگر بازاریابی محتوایی نتوانسته انتظارات شما را برآورده کند، یکی از دلایل این اتفاق ممکن است در زیر آورده شده باشد.

عدم برنامه‌ریزی درواقع برنامه‌ریزی برای شکست است. ایجاد یک استراتژی شفاف به همراه انجام پیش‌بینی‌های لازم برای هر کسب‌وکاری یک ضرورت است. از تقویم‌های ویراستاری گرفته تا آموزش و مدیریت ویراستارها و نویسندگان، تایید محتواها، سنجش عملکرد و… همگی به مدیریت و برنامه‌ریزی نیاز دارند.

موفقیت در بازاریابی محتوایی با یک استراتژی دقیق محتوایی آغاز می‌شود. این استراتژی باید اهداف، شرایط، نقش‌ها و مسئولیت‌ها را به‌وضوح تعریف کند. کوچک‌ترین نقص در برنامه‌ریزی، موفقیت شما را از نقطه شروع به خطر می‌اندازد.

محتوای خودپسندانه نیز یکی دیگر از دلایل شکست بازاریابی محتوایی است. شما باید برای مخاطبان محتوا تولید کنید و نه برای رئیستان. زمانی را به فهمیدن این نکته اختصاص دهید که مخاطبان شما واقعا می‌خواهند چه چیزهایی را ببینند و بخوانند. تنها در این صورت است که می‌توانید برای آن‌ها محتوایی مفید و ارزشمند را تولید کنید. گوش دادن و پیش‌بینی نیازهای مشتریان کلید موفقیت استراتژی بازاریابی محتوایی است.

فقدان چابکی که نتیجه زنجیره پیچیده‌ای از دستورات است، می‌تواند باعث نابودی یک استراتژی بازاریابی محتوایی خوب شود. توجه داشتن به سطوح مختلف تصمیم‌گیری در سازمان می‌تواند شانس موفقیت بازاریابی محتوایی را تا حد زیادی افزایش دهد.

یکی از دلایل شکست فعالیت‌های بازاریابی محتوایی این است که شرکت‌ها در موقع تولید محتوا بیشتر تمرکز خود را روی فروش قرار می‌دهد و به ایجاد وفاداری در مخاطبان خود توجهی ندارند. این یک حقیقت است که وقتی روی وفاداری تمرکز می‌کنید، درواقع تصمیم‌می‌گیرید که روی سودمندترین مشتریانتان و آن‌هایی که مجددا برای خرید به سوی شما بازمی‌گردند سرمایه‌گذاری کنید.

نسبت به مصرف‌کنندگان خود وفادار باشید. بهتر است انرژی (و پول) خود را به بسیاری از اقدامات کوچک‌تر اما دقیق گسترش دهید. با این کار شانس بیشتری برای حفظ رابطه نزدیک‌تر با همه مصرف‌کنندگان خود دارید و آن‌ها را در شرایطی قرار می‌دهید که می‌تواند شعله عشق را در وجودشان شعله‌ور کند.

مشتریان شما قطعا از سطح درک و فهم بالایی برخوردار هستند. نسل هزاره که نسل جدید مشتریان را تشکیل می‌دهند تسلط کاملی بر فناوری دارند. بنابراین تنها روش موفقیت و همراهی با نسل‌های جدید مشتریان این است که داستانی واقعی را به آن‌ها بگویید و این داستان باید ترویج برند و محصولات شما را پشتیبانی کند. این رویکرد حتی باعث می‌شود که بتوانید خود را از رقبای یکنواخت متمایز کرده و علاقه مشتریان را به سمت محصولات و سرویس‌های خود جذب کنید. با ایجاد یک روایت، شما نه تنها می‌توانید مخاطبانتان را سرگرم کنید، بلکه می‌توانید برای آن‌ها در دسترس‌تر و ارزشمند‌تر نیز باشید.

از آزمایش کردن رویکردهای جدید و منتظر بودن برای دیدن نتایج آن هراسی نداشته باشید. این یک درس خود برای برندهایی است که از شوک وارد کردن به مشتریان خود هراس دارند. آزمایش کردن و شانس‌آزمایی با محتواها و استراتژی‌های جدید ممکن است نتایج غیرمنتظره‌ای را برای دپارتمان بازاریابی سازمان به همراه داشته باشد.

موفقیت در بازاریابی محتوایی به فاکتورهای متعددی وابسته است، اما موارد گفته شده در بالا ازجمله مهم‌ترین مواردی هستند که با توجه به آن‌ها می‌توانید شانس موفقیت کمپین‌های خود را بالا ببرید. اجتناب کردن از انجام چنین اشتباهاتی ممکن است کاری سخت باشد، اما آگاه بودن از نقاط ضعف همیشه قدمی خوب به سمت بهتر کردن عملکرد بازاریابی محتوایی است.

رفرنس:آژانس دارت